بدون عنوان
من خوشگلم یا دختر شما؟
مهدی جون به طور موقت عینکی می شود!
تازگیا مثل مامان جونم عینکی شدم. بین خودمونه اصلا خوشم نمیاد چیز سنگین روی بینی کوچولوم باشه! حالا مامانیمو درک میکنم.اما جاره ای نیست باید تحمل کرد.مردو برا کارای سخت ساختن دیگه از شما چه پنهون تا چشم مامانو بابا رو دور میبینم عینکو مثل توپ کوچولوم شوت میکنم به هوا!!! تا حالا که 2ماه میگذره 2بار تلفات دادم.عینک جدیدمو بیشتر دوس دارمو میذارم 10 دقیقه ای رو بینیم جا خوش کنه. قاب مشکی به صورتم بیشتر میاد . قبول ندارید تو پستای بعدی عکسمو ببینید... ...
نویسنده :
مامان مریم
10:10
دومین عید آقا مهدی
دومین عید آقا مهدی مهدی و بابایی و مامان جون و آقا دایی بعد از خوردن همه آجیلای عید بالاخره آقا مهدی به آرزوی بزرگ حودش رسید و پشت فرمون عمو جونش نشست و تا دلش خواست فرمان و چرخوند و ماشین روند ...
نویسنده :
مامان مریم
10:44
شیطون مامانی
امان از دست سرما؛ هیچ چی مثل پتوی گرم و نرم خودم نمیشه! اگه سردتونو بهتون قرض بدم تابستون شهرمون هم دیدن داره. لباسامو درآوردمو آماده شیرجه زدن تو وان سبز رنگ خودم هستم. ...
نویسنده :
مامان مریم
13:32
بدون عنوان
دایی جونم نی نی هارو خیلی دوست داره؛ من و پسرخاله یزدان و دخترخاله یلدا هم دوسش داریم از ته ته دلمون. ایشالا که دومادشی دایی جون . ...
نویسنده :
مامان مریم
16:21
تولد تولد تولدت مبارک
تخت فقط به درد این می خوره که توش وایسی و بگی : تاب تاب اسباب بازی ؛ خدا منو نندازی چه کیفی داره ! شما هم بیاین امتحان کنید. "تولد تولد تولدت مبارک" بیا شمعهارو فوت کن که صد سال زنده باشی عشق مامان و بابا اولین سال روز تولدت مبارک. این عکسو درست پایان یک سالگیت انداختیم که برای همیشه به یادمون بمونه دست بابایی درد نکنه که برام سه چرخه گرفته مهدی و بابا به خونه بابا بزرگ می رن به به چه هندونه های خوشمزه ای داره بابابزرگ ...
نویسنده :
مامان مریم
12:13
مسابقه هندوانه خوری
باغ بابا بزرگ عجب هندونه های خوشمزه ای داره بفرمایین! بابا برام یه کلاه سطلی خریده . یادم باشه بزرگ شدم جبران کنم من عاشق آب بازیم.ببینید استخر تشتیمو! استخر من سیاره. توش میشه غذا خورد ؛ بازی کرد؛ برا آینده و زن و بچه نقشه کشید . خوش به حال من؛ دارم آماده میشم برم آب یازی؛ دلتون بسوزه دوستا همه جمعند فقط جای مامان و بابا خالیه خونه جدیدمهٰ خوب نگاش کنید خودم ساختمش با دستای خودم بفرمایید تو خونه زیر تلوزیونی من ؛ تعارف نکنید ...
نویسنده :
مامان مریم
12:35